محل تبلیغات شما

علی اصغر ع

بر درِ خیمه نشسته است و خبر می‌گیرد
خبرت را زِ منِ سوخته پَر می‌گیرد

چه کنم خیمه روم یا نروم آه ، رباب
بیشتر صبر کند درد کمر می‌گیرد

دستِ من نیست اگر دست به پهلو دارم
دستِ او نیست اگر دست به سر می‌گیرد

کاش میشد نَفَسی… یا که تکانی بخوری
دارد از شرمِ حرم قلبِ پدر می‌گیرد

چار پایان همه خوردند بجای تو از آب
چقدر آب لبِ طفل مگر می‌گیرد؟

مادرت گفت برو لیک بپوشان او را
این سفیدیِ گلو زود نظر می‌گیرد

مادرت گفت برو رو مزن اما آقا
تو اگر رو بزنی هلهله سر می‌گیرد

هرطرف می‌نگرم تیرِ سه‌شعبه آنجاست
آه این تیر مگر جا چقدر می‌گیرد

تیرش آنقدر مهیب است به هرکس بخورد
می‌شود رد زِ گلو و به جگر می‌گیرد

بعدِ پیراهن من نوبتِ قنداقه‌ی توست
حرمله دارد از آن دور خبر می‌گیرد

سرِ قبرِ تو زِ من پیرزنی می‌پرسد
سرِ نوزاد به سرنیزه مگر می‌گیرد؟

 حسن لطفی

علیُ مع‌الحق و حق با علیست

ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف

مگر از عمر پدر غیر پسر می‌ماند

می‌گیرد ,زِ ,تو ,خیمه ,مگر ,می‌گیرد؟ ,خبر می‌گیرد ,اگر دست ,نیست اگر ,دست به ,دارد از

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Peter's memory ataruavar ** کدبانو جهرمی ** pitesubtby consragulti دنیای سرگرمی henlouroless skinakpewell خبر سرا آموزش زبان انگلیسی با فیلم های كوتاه