راوی نوشت روی تنت پا گذاشتند
سر را جدا نموده و تن را گذاشتند
آقا بگو که بی صفتان روی پیکرت
جایی برای بوسه ی زهرا گذاشتند؟؟
نزدیک عصر بود که زینب اسیر شد
نزدیک عصر بود تنت جا گذاشتند
رفتند و پیکر همه ی هست فاطمه
بر روی خاک در دل صحرا گذاشتند
بخشیدی از کرامت خود هرچه داشتی
پیراهنت برای تماشا گذاشتند
دادی به خاک جسم علی اصغر و ببین
اکنون به روی نیزه سرش را گذاشتند
خیز و ببین که راس علی اکبر تورا
در همجواری سر سقا گذاشتند
تا خون کنند جان و دل زینب تورا
راس به خون خضاب تو بالا گذاشتند
علی اصغر یزدی
روی ,تنت ,دل ,راوی ,زینب ,علی ,و ببین ,راوی نوشت ,پا گذاشتند ,عصر بود ,تنت پا
درباره این سایت