حضرتعلی اصغر(ع)-شهادت
تشنه شدی و ساقه ی شعلهورت شکست
چون چوبِ خشک هر دو لبلاغرت شکست
هر سو دوید مادر تو زمزمینبود
طفل ذبیح خیمه، دل هاجرتشکست
با گریه ی تو هر دویمانآب می شویم
با گریه ات غرور پدرمادرت شکست
نامت علی است، محترمیمثل مرتضی
این احترام، ارثیه یحیدرت شکست
می خواستم برای تو کاریکنم، نشد
خیلی دلم برای دو پلکترت شکست
تا باد تیر حرمله ازچله اش گذشت
مانند یاس خشک شده حنجرتشکست
تیزی یک پر از سه پرتیر، ذره ای
بر بازویت کشید، عزیزمپرت شکست
این حجم تیر کل تنت راگرفته است
مانند مادرم همه ی پیکرتشکست
خون گلوی تو به روی صورتمن است
از بس که بی هوا قدحکوثرت شکست
با فکر پاسخی که بگویمبه مادرت
بُهتم کنار جسم و تنبی سرت شکست
حالا که می روی ز چهلبخند می زنی؟!
قد مرا همین نظر آخرتشکست
جواد شیرازی
شکست ,ی ,تو ,شعله ,روی ,خشک ,شعله ورت ,ی شعله ,ورت شکست ,شکست با ,با گریه
درباره این سایت