حضرتعلی اصغر(ع)-شهادت
از عطش مستی و در سینهشَرَر داری تو
گریه سر کرده ای وحالِ دگر داری تو
ظاهراً دستِ تو بستهاست در این قنداقه
بال ،واکرده ایوعزمِ سفر داری تو
سر کشیدی که ببینندو گلو را بزنند
ای جگر گوشه ی منبسکه جگر داری تو
بی زره آمده ای حیدرِدر گهواره
نه به کف، تیغ گرفتینه سپر داری تو
حرمله عقده ی خود راسرِ تو خالی کرد
ارثی از محسنوافتادنِ در داری تو
بی هوا حنجرِ توپاره شد وخون پاشید
کِی ، توان ِ لگدِ تیرِسه پر ،داری تو
من سرِ تشنکیِ تو بههمه رو زده ام
پسرم جای، در اینقلبِ پدر داری تو
حنجرت پاره شده با زبه من می خندی
ز ِ پریشانیِ حالمکه خبر داری تو
با چه روئی پسرم سویحرم برگردم
مادری دلنگران ،دیدهی تر ،داری تو
ترسم این است سرِراسِ تو دعوا گردد
طاقت نیزه سواریچقَدَر داری تو؟
خونِ تو کارِ علمداریِعباس کند
با همین پیکرِ بی سرشده ،سرداری تو
نعمتی
تو ,داری ,ای ,ی ,سر ,بی ,داری تو ,در سینه ,و در ,سینه شَرَر ,شَرَر داری
درباره این سایت